آقا کیان

اینم چن تا عکس و ماجرای به یاد ماندنی از پسر جووونی ***************************************************************************** کیان جان خواستم ازت عکس بگیرم رفتم دوربینو آوردم از لنز دوربین دیدم خوابت برده فرشته من کیان در طمع جوجه کیان چت میکنه کیان و اولین کتابش کیان میشینه کیان و شهربازی(بچم از تعجب داره شاخ درمیاره) کیان مادر جدیداً خیللی با ناخونات خودزنی میکنی کیان جان نمیدونی هیچ چیزی تو دنیا برای من و بابات مثل نگاه کردن تو وقتی خوابیدی لذت بخش نیست بدون شرج!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ...

پسرم تو سه ماهگی بودی که تعطیلات عید نوروز 1392 شد و با هم رفتیم سنندج خونه پدربزگ شما برای اولین بار بود که میرفتی کیان خان نوروز 92 (کریر پسردایی آراز) کیان در خواب فکر می کند کیان در عید دیدنی خونه خالش ...

کیان جان پسرم اینجا شما دو ماهته خیلی دوست دارم این عکساتو پسرم ...

کیانم ماه اول زندگیت خیلی سخت بود برای مامان چون تجربه ای نداشتم و خیلی حساس بودم راستش چن بار الکی و از روی وسواس بردمت دکتر و تو خیلی کوچولو بودی و مامان تقریبا بلد نبود بغلت بگیره با یه وسواسی مثل دست و پا چلفتی ها بغلت میکردم که بقیه به مامان میخندیدند چند تا از عکس های ماه اولت رو برات میزارم پسر گلم گیفت جشن تولد کیان  چه خودشو گرفته  کیان موقع زردی (بچم نارنجی شده )   مدل خوابیدنشو این لباس رو قبل به دنیا اومدن مامان زری از مکه آورده ...

کیان روز پنجشنبه 7 دی 1391 ساعت 4 و 50 دقیقه صبح به دنیا اومد. اینم اولین عکسهای آقا کیانم ...